English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2828 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
pairs U مسابقه قایقهای 2نفره
quadruple scylls U مسابقه قایقهای 4 نفره
lion rug U فرش شیری [این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
parachute spinnaker U بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
boat flotilla U ناو گروه قایقهای هجومی
yaghtman's anchor U لنگر قایقهای بادی کوچک
yaght racing U مسابقه قایقهای بادباندار یاموتوردار
boat rendezvous area U منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
marina U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
marinas U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
break bulk point U نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
shirk U اجتناب
shirking U اجتناب
shirked U اجتناب
shirks U اجتناب
avoidance U اجتناب
eschewal U اجتناب
elusion U اجتناب
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
forbears U اجتناب کردن از
stay away from <idiom> U اجتناب کردن
pass U اجتناب کردن
eluded U اجتناب کردن از
passed U اجتناب کردن
passes U اجتناب کردن
eschew U اجتناب کردن
steer clear of someone <idiom> U اجتناب کردن
aviod U اجتناب کردن از
eschews U اجتناب کردن
forbear U اجتناب کردن از
avoidancae training U اجتناب اموزی
elude U اجتناب کردن از
eludes U اجتناب کردن از
eluding U اجتناب کردن از
steer clear U اجتناب کردن
avoidance gradient U شیب اجتناب
eschewing U اجتناب کردن
eschewed U اجتناب کردن
to shuffle throuch shun U اجتناب کردن از
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
avoidable U اجتناب پذیر
active avoidance U اجتناب فعال
inevitable U اجتناب ناپذیر
inescapable U غیرقابل اجتناب
evitable U اجتناب پذیر
boat lanes U خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
avoidable costs U هزینههای قابل اجتناب
unavoidable U غیر قابل اجتناب
refrainment U خود داری اجتناب
risk avoider U اجتناب کننده از خطر
risk avoider U اجتناب کننده از ریسک
inevitable U غیر قابل اجتناب
precepts U مقررات
precept U مقررات
disposition U مقررات
arrangements U مقررات
arrangement U مقررات
requirement U مقررات
measure U مقررات
regulations U مقررات
regulation U مقررات
provisions U مقررات
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
to stay away from something U اجتناب کردن از چیزی یا جایی
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
laws of the game U مقررات مسابقه
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
trancscendent U ماورای مقررات
ordinance U مقررات محلی
mounting instruction U مقررات نصب
ordinances U مقررات محلی
control measures U مقررات کنترلی
infraction U نقض مقررات
instruction for assembly U مقررات نصب
army regulation U مقررات ارتشی
military doctorine U مقررات نظامی
by rule U طبق مقررات
government regulation U مقررات دولتی
standard specification U مقررات استاندارد
operating instruction U مقررات کار
by law U طبق مقررات
holding U نقض مقررات
The regulations in force . U مقررات جاری
illegally U برخلاف قانون و مقررات
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
manual U مقررات کتاب راهنما
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
red tape U مقررات دست و پاگیر
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
instituting U اصل قانونی مقررات
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
lodge-books U کتاب مقررات معماری
instituted U اصل قانونی مقررات
officialism U رسمیت مقررات اداری
institute U اصل قانونی مقررات
tax avoidance U اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
avoids U احتراز کردن اجتناب کردن
shun U پرهیز کردن اجتناب کردن از
Recent search history Forum search
1popsicle
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1مرض سینه وبغل
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1It's not business to you
1معنی lead lag compensator
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com